از این جور کتابها خوشم نمیاد. کل کتاب به شرح وقایع روزمره بی اهمیت (از شاشیدن گرفته تا اپیلاسیون موهای سینه) می گذره و شخصیتها مدام خودشون رو تحقیر می کنن، بعدش در صفحات پایانی کتاب، متوجه حقایق خیلی مهمی می شن و داستان تموم می شه. البته دفعه اولی که تو کتاب صد سال تنهایی با همچین داستانی مواجه شدم،...
بیشتر از همه، از داستان موراکامی خوشم اومد. البته خوبی خدا هم قشنگ بود