logo
Wrong email address or username
Wrong email address or username
Incorrect verification code

فریدون مشیری - Community Reviews back

sort by language
Ashkan
Ashkan rated it 11 years ago
مرد دیگری نشسته، پشت این نگاه شادمرد دیگری که روی شانه‌های خسته‌اشکوهی از شکنجه‌های نارواستمرد خسته‌ای که دیدگان اوقصه‌گوی غصه‌های بی‌صداستمرد دیگری نشسته پشت این نقاب خندهبا نگاه غوطه‌ور میان اشک،با دل فشرده در میان مشت،خنجری شکسته در میان سینه!خنجری نشسته در میان پشت!
Ashkan
Ashkan rated it 11 years ago
در پی آن همه خون،که بر این خاک چکید،ننگ‌مان باد این جان!شرم‌مان باد این نان!ما نشستیم و تماشا کردیم!
Ashkan
Ashkan rated it 11 years ago
بر خاک، چه نرم می‌خرامی، ای مردآن‌گونه، که بر کفش تو ننشیند گردفردا، که جهان کنیم بدرود، به دردآه، آن همه خاک را چه می‌خواهی کرد؟
Ashkan
Ashkan rated it 11 years ago
سرانجام بشر را، این زمان، اندیشناکم، سختبیش از پیش.که می‌لرزم به خود از وحشت این یاد.نه می‌بیند،نه می‌خواند،نه می‌اندیشد،این ناسازگار، ای داد!نه آگاهش توانی کرد، با زارینه بیدارش توانم کرد، با فریاد!نمی‌داند،بر این جمعیت انبوه و این پیکار روزافزونکه ره گم می‌کند در خون،از این پس، ماتم نان می‌کند بید...
Ashkan
Ashkan rated it 11 years ago
کسی مانند من تنها نماندبه راه زندگانی وا نماندخدا را، در قفای کاروان‌هاغریبی در بیابان جا نماند
Ashkan
Ashkan rated it 11 years ago
تو را می‌خواستم تا در جوانینمیرم از غم بی‌همزبانی،غم بی‌همزبانی سوخت جانمچه می‌خواهم دگر زین زندگانی؟
Need help?